وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ (1)
سوگند به شب در آن هنگام که (روی زمین را فرا میگیرد، و همهی اشیاء را با تاریکی خود) میپوشاند (و مردمان و جانداران را به استراحت و سکون میکشاند)! [[«یَغْشَی»: فرا میگیرد و میپوشاند.]]
وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ (2)
و به روز سوگند در آن هنگام که جلوهگر و روشن میگردد (و ظلمت شب را میراند و مردمان و جانداران را دیگر باره به جنبش و تلاش میاندازد)! [[«تَجَلَّی»: روشن و آشکار گردید. جلوهگر آمد.]]
وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَىٰ (3)
و به آن که نر و ماده را میآفریند. [[«الذَّکَرَ وَ الأُنثَی»: نر و ماده انسانها و حیوانها و گیاهها و همه اشیاء مراد است (نگا: رعد / 3، ذاریات / 49، یس / 36).]]
إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ (4)
سعی و تلاش شما جوراجور و گوناگون است (و لذا جزا و سزای شما هم متفاوت و مختلف خواهد بود). [[«شَتَّی»: جمع شَتِیت، پراکنده. مراد مختلف و متفاوت و از هم جدا است. دستهای نیکوکار و پرهیزگار، و گروهی بدکردار و ناپرهیزگار، بعضی مؤمن و صادق، و برخی کافر و فاسق، و ... تلاشهائی برای درم و شکم و لذائذ نفسانی، و تلاشهائی در راه خدمت به مردمان و رضای یزدان و اجرای اوامر ربّانی.و ... این آیه بیانگر دو خطّ سیر متمایز و جهتگیری متفاوت است و جواب قسم است.]]
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ (5)
کسی که (در راه خدا دارائی خود را) بذل و بخشش کند، و پرهیزگاری پیشه سازد (و از آفریدگار خویش بهراسد). [[«أَعْطَی»: صرف کرد و داد. خرج و پخش کرد. «إتَّقَی»: از خدا ترسید. تقوا و پرهیزگاری پیشه کرد.]]
وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ (6)
و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور داشته باشد. [[«الْحُسْنَی»: پاداش خوب خدا که در این جهان بهره مؤمنان میگردد (نگا: زمر / 10، نحل / 30) و پاداش بهتر خدا که در آن جهان نصیب مسلمانان میشود (نگا: آلعمران / 148، یونس / 26). خیر مطلقی که خدا آن را خیر میداند. یعنی آن کسی که بذل و بخشش میکند و پرهیزگاری پیشه میسازد و به خوب و خوبی ایمان دارد، و در یک کلام، حسنات و سیّئات و فضیلت و رذیلت را همسان نمیشمارد، و بالطبع به پاداش نیکیها و پادافره بدیها معتقد است. (الْحُسْنَی) میتواند صفت مشبّهه، یا صفت تفضیلی باشد.]]
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ (7)
(مشکلات و موانع را برای او آسان میسازیم و در کار خیر توفیقش میدهیم و) او را آمادهی رفاه و آسایش مینمائیم. [[«نُیَسِّرُهُ»: او را مهیّا و آماده میسازیم. «الْیُسْرَی»: رفاه و آسایش. ساده و آسان. آیه متضمّن دو معنی است: الف - او را آماده برای زندگی خوش و آسوده آخرت میسازیم (نگا: نحل / 97). ب - او را آماده انجام کارهای ساده و آسانی میسازیم که پیشتر برای او مشکل و دشوار بود. یعنی در پرتو گام نهادن به راه خدا مشکلات را برایش ساده و در انجام آنها توفیقش میدهیم (نگا: مائده / 16، عنکبوت / 69). اصولاً ایمان به معاد و پاداش عظیم الهی، مشکلات را در نظر انسان سهل و آسان جلوهگر میسازد و نه تنها مال، بلکه جان خود را در طبق اخلاص میگذارد و از این ایثارگری لذّت میبرد.]]
وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ (8)
و امّا کسی که تنگچشمی بکند (و به بذل و بخشش دارائی در راه خدا دست نیازد) و خود را بینیاز (از خدا و توفیق و پاداش دنیوی و اخروی الهی) بداند. [[«إسْتَغْنَی»: خود را بینیاز دانست. مراد بینیاز از خدا، و مدد و یاری دنیوی، و اجر و پاداش اخروی یزدان جهان است (نگا: عبس / 5).]]
وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ (9)
و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور نداشته باشد. [[«الْحُسْنَی»: (نگا: آیه ششم).]]
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ (10)
او را آماده برای سختی و مشقّت (و زندگی بس مشکل و ناگوار دوزخ) میسازیم. [[«الْعُسْرَی»: سختی و مشقّت. شدّت و محنت. خواری ناشی از عدم توفیق در اعمال صالحه (نگا: المیزان). عذاب دوزخ.]]
وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّىٰ (11)
در آن هنگام که (به گور) پرت میگردد، دارائیش چه سودی به حال او دارد؟ [[«مَا یُغْنِی عَنْهُ»: چه سودی به حال او دارد؟ سودی به حال او ندارد. واژه (مَا) استفهامیّه و برای انکار، یا حرف نفی است. «تَردَّی»: پرت گردید. سقوط کرد. مراد سقوط در قبر یا سرنگون شدن به دوزخ است. هلاک شد و مرد.]]
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ (12)
مسلّماً نشان دادن (راه هدایت و ضلالت به مردم) بر عهدهی ما است. [[«عَلَیْنَا»: بر ما است. «الْهُدَی»: رهنمود. راهنمائی. ارائه طریق.]]
وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَىٰ (13)
و قطعاً آخرت و دنیا همه از آن ما است. [[«لَلآخِرَةَ وَ الأُولَی»: آن جهان و این جهان. مقدّم شدن آخرت بر دنیا، به خاطر اهمّیّت فراوان و مقصود اصلی بودنِ آن است.]]
فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ (14)
من شما را از آتش هولناکی بیم میدهم که شعلهور میشود و زبانه میکشد. [[«فَأَنذَرْتُکُمْ»: فاعل پیغمبر اسلام است که خطاب به کفّار مکّه صحبت میفرماید. «تَلَظَّی»: شعلهور میشود. زبانه میکشد. فعل مضارع است و در اصل (تَتَلَظَّی) است.]]
لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى (15)
بدان داخل نمیشود و نمیسوزد مگر بدبختترین (انسانها). [[«الأَشْقَی»: بدبختترین.]]
الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ (16)
همان کسی که (حق و حقیقت را دروغ میداند و آن را) تکذیب مینماید و (به آیات آسمانی) پشت میکند. [[«تَوَلَّی»: پشت کرد. رویگردان شد (نگا: بقره / 205، آلعمران / 82، نجم / 29).]]
وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى (17)
ولیکن پرهیزگارترین (انسانها) از آن (آتش هولناک) به دور داشته خواهد شد. [[«الأتْقَی»: پرهیزگارترین.]]
الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّىٰ (18)
آن کسی که دارائی خود را (در راه خدا خرج میکند و) میدهد تا خویشتن را (به وسیلهی این کار، از کثافت بخل) پاکیزه بدارد. [[«یَتَزَکَّی»: خود را پاک میدارد و پاکیزه میکند. حال یا بدل از فاعل است.]]
وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَىٰ (19)
هیچ کسی بر او حق نعمتی ندارد تا (بدین وسیله به نعمتش پاسخ گوید و از سوی او آن) نعمت جزا داده شود. [[«تُجْزَی»: نعمت جزا داده شود. سپاس گفته شود.]]
إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ (20)
بلکه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش میباشد. [[«إبْتِغَآءَ»: خواستار شدن. طلبیدن. «وَجْهِ»: ذات (نگا: انعام / 52، کهف / 28، قصص / 88).]]
وَلَسَوْفَ يَرْضَىٰ (21)
قطعاً (چنین شخصی، از کارهائی که کرده است) راضی خواهد بود و (از پاداشهائی که از پروردگار خود دریافت میدارد) خوشنود خواهد شد. [[«لَسَوْفَ یَرْضَی»: راضی خواهد بود. راضی خواهد شد (نگا: توبه / 96، نجم / 26).]]