الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ (1)
الف. لام. را. اینها که به سوی تو فرو فرستاده میشود آیات این کتاب آسمانی و آیات قرآنی است که حق و باطل را به روشنی از هم مشخص میکند.
رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ (2)
چه بسا کسانی که به قرآن کافر شدهاند در جهان دیگر آرزو کنند کهای کاش در برابر خدا تسلیم شده و به کتاب او ایمان آورده بودند.
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (3)
با آنان درباره حق به گفت و گو منشین که جز به دنیا نمیاندیشند، رهایشان کن تا بخورند و بهره برگیرند و آرزوهایشان آنان را به بیهودگی بکشاند، به زودی خواهند دانست.
وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ (4)
ما مردم هیچ شهری را نابود نکردیم مگر این که برای آنان کتابی بود که سرآمدشان در آن ثبت شده و ما به آن آگاه بودیم.
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ (5)
هیچ امّتی بر سرآمد معیّن خود سبقت نمیگیرد که زودتر از آن منقرض شود و از آن هم به تأخیر نمیافتد که دیرتر از آن از میان برود.
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (6)
کافران به پیامبر گفتند: ای کسی که قرآن بر تو فرو فرستاده شده و آن را یادآور میخوانی، قطعاً تو دچار جنون شدهای.
لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (7)
اگر از راستگویانی چرا فرشتگان را نزد ما نمیآوری تا بر رسالت تو گواهی دهند؟
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ (8)
باید بدانند که ما فرشتگان را تنها هنگامی فرو میفرستیم که حقایق بتواند در آن به طور کامل آشکار شود، و این در دنیا برای مردم امکان پذیر نیست و اگر فرشتگان بر آنان فرود آیند مهلت نخواهند یافت و مرگشان فراخواهد رسید.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (9)
بی تردید، ما خود، این قرآن را که یاد خداست فرو فرستادهایم و قطعاً ما خود، آن را از این که به فراموشی سپرده شود و نیز از هرگونه تحریف مصون میداریم.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (10)
و قطعاً، پیش از تو نیز پیامبرانی را در میان گروههای نخستین به رسالت فرستادیم.
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (11)
و هیچ پیامبری برایشان نیامد مگر این که او را به مسخره میگرفتند.
كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (12)
همان گونه که ما پیامهای خود را برای امّتهای گذشته فرو فرستادیم و مورد تکذیب قرار گرفت، این قرآن را نیز به گونهای در دلهای این مجرمان راه میدهیم که سرانجام مورد انکار آنان قرار گیرد.
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (13)
آنان به قرآن ایمان نمیآورند، و راه و روش مردم نخستین نیز بر این رفته است.
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (14)
و اگر دری از آسمان بر آنان میگشودیم که پیوسته از آن بالا میرفتند و اسرار غیب را مشاهده میکردند،
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ (15)
باز هم میگفتند: جز این نیست که ما چشم بندی شدهایم، بلکه ما مردمی هستیم که به وسیله محمّد جادو شدهایم.
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (16)
و به راستی ما در آسمان منزلهایی برای خورشید و ماه قرار دادیم و آسمان را با آفرینش ستارگان، برای نظاره گران آراستیم.
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ (17)
و آن را از نفوذ هر شیطانِ رانده شدهای که برای دستیابی به اسرار غیب به آن برآید، محفوظ داشتیم.
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ (18)
مگر این که کسی از آنان بخواهد استراق سمع کند و رخدادهای آینده را از فرشتگان دریابد، که شهابی آشکار او را دنبال خواهد کرد.
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ (19)
و زمین را به صورت دشتهایی قابل کِشت گستراندیم و کوههایی استوار که لرزههای زمین را بگیرند در آن افکندیم و از هر چیزی که دارای وزن است در آن رویاندیم.
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ (20)
و برای شما و کسانی که شما روزی دهنده آنان نیستید، اسباب زندگی را در آن فراهم آوردیم.
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (21)
و هیچ چیز نیست مگر این که خزانههای آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ (22)
و بادها را که بارورکننده گیاهانند فرستادیم، پس آبی از آسمان فرو فرستادیم و آن را برای نوشیدن در اختیار شما نهادیم و شما هرگز ذخیره کننده آن در خزانههای زمین نیستید.
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (23)
و به یقین، ماییم که زندگی میبخشیم و میمیرانیم، و ماییم که پس از شما هر چه هست به ارث میبریم.
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ (24)
و قطعاً از شما مردم کسانی را که پیشتر بودند شناختهایم و کسانی را که پس از این خواهند بود، نیز شناختهایم.
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (25)
و بی تردید پروردگار توست که آنان را در صحنه قیامت محشور میکند، قطعاً کارهای او همه از روی حکمت است و او به همه چیز داناست.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (26)
و به راستی ما انسان را از گِلی خشک که از گِلی سیاه و بدبو و دگرگونشده پدیدآمدهبود آفریدیم.
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ (27)
و جن را پیش از آفرینش انسان، از آتشی پدید آمده از بادی سوزان خلق کردیم.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (28)
و یاد کن زمانی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من از گِلی خشکیده که آن از گِلی سیاه و بدبو و دگرگون شده است بشری خواهم آفرید.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (29)
پس وقتی او را درست اندام ساختم و از روح خود در او دمیدم، به خاک بیفتید و او را سجده کنید.
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30)
پس فرشتگان همگی سجده کردند،
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (31)
مگر ابلیس که خودداری کرد از این که با سجده کنندگان باشد.
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32)
پروردگارت گفت: ای ابلیس، تو را چه سودی است در این که با سجده کنندگان نیستی؟
قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (33)
گفت: من آن نبودهام که برای بشری که او را از گِل خشکی پدید آمده از گِلی سیاه و بدبو و دگرگون شده آفریدهای سجده کنم.
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34)
خدا گفت: پس، از این جایگاه که منزلت مقربان است بیرون شو که تو رانده شدهای.
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ (35)
و قطعاً تا روز جزا از رحمت من دور خواهی بود.
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36)
ابلیس گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که آدمیان برانگیخته میشوند مهلت ده.
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37)
خدا گفت: تو از مهلت یافتگان خواهی بود،
إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38)
البته نه تا روز رستاخیز، بلکه تا آن زمان معیّن که مردم به کفر و گناه میپردازند.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39)
ابلیس گفت: پروردگارا، بدان سبب که مرا به گمراهی افکندی، من هم اعمال و عقاید نادرست را در زمین برای مردم میآرایم و قطعاً همه آنان را به بیراهه میافکنم،
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)
مگر آن بندگانت از میان آنان که برای تو خالص شدهاند به گونهای که برای من و دیگران در آنها نصیبی نیست.
قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41)
خدا گفت: این که گروهی به وسیله تو گمراه شوند و گروهی از اغوای تو در امان بمانند، راهی استوار است که برپایی آن برعهده من است و جز به رخصت من تحقّق نخواهد یافت.
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ (42)
بی تردید، تو را بر بندگان من هیچ تسلّطی نیست، مگر بر کسانی از آنان که از تو پیروی میکنند، همانان که گمراهند.
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43)
و به یقین وعده گاه همه آنان دوزخ است.
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)
برای دوزخ هفت طبقه و هفت نوع عذاب است و هر طبقهای به گروهی از پیروان شیطان اختصاص دارد و به بخشهایی تقسیم شده است.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (45)
امّا تقواپیشگان در باغهایی از بهشت و در کنار چشمه سارانی خواهند بود.
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ (46)
به آنان میگویند: با سلامت کامل به این جا درآیید در حالی که از هر گزندی در امان خواهید بود.
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ (47)
و هر دشمنی و کینهای که در سینه هایشان است برمی کَنیم و برادرانه روبه روی هم بر تختهایی مینشینند.
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ (48)
در آن جا هیچ خستگی و رنجی به آنان نمیرسد و از آن جا بیرون رانده نمیشوند.
۞ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)
ای پیامبر، به بندگانم خبر ده که منم بسیار آمرزنده و مهربان،
وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ (50)
و خبر ده که عذاب من عذاب دردناک است.
وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ (51)
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده تا به نمونهای از رحمت و عذاب من آگاه شوند.
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52)
آن گاه که مهمانان بر او وارد شدند و سلام کردند. ابراهیم که دید آنان از خوردن غذا خودداری میکنند، به آنان گفت: ما از شما بیمناکیم.
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ (53)
گفتند: نترس، که ما فرستادگان پروردگار توییم و تو را به پسری دانا مژده میدهیم.
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54)
ابراهیم گفت: آیا با وجود این که پیری به سراغ من آمده و ناتوان شدهام به من مژده میدهید؟ راستی به چه چیز مژده میدهید؟
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ (55)
گفتند: ما به تو مژدهای درست دادیم و این تحقق خواهد یافت، پس از نومیدان مباش.
قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (56)
گفت: من از روی نومیدی در سخن شما تردید نکردم، آیا جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش نومید میشود؟
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57)
ابراهیم پرسید: پس کار مهم شما ـ ای فرستادگان ـ چیست؟
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58)
گفتند: ما به سوی مردمی تبهکار فرستاده شدهایم تا آنان را به هلاکت افکنیم.
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59)
ولی خاندان لوط را عذاب نمیکنیم و همه آنان را قطعاً نجات میدهیم،
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ (60)
مگر همسرش را که مقدر کردهایم از ماندگارانِ در عذاب باشد.
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61)
پس هنگامی که آن فرستادگان نزد خاندان لوط آمدند،
قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (62)
لوط به آنان گفت: شما مردمی ناشناس هستید.
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63)
گفتند: نه، از ما نگران مباش، ما با آن عذابی که قوم تو در آن تردید داشتند نزد تو آمدهایم.
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (64)
و آنچه را که سراسر حق است برای تو آوردهایم و قطعاً ما راست میگوییم.
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65)
پس، در پاسی از این شب، با خانواده خود از این سرزمین کوچ کن و خود از پی آنان روانه شو و حرکت آنان را زیر نظر داشته باش، و هیچ یک از شما نباید به پشت سر خود بنگرد، و هر جا که به شما فرمان داده میشود، بروید.
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (66)
و این امر را مقرر داشته و از طریق وحی به لوط اعلام کردیم که بنیاد اینان هنگامی که به صبح درمی آیند برکنده خواهد شد.
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67)
و پیش از آن که لوط را از این امر با خبر کنیم، مردم شهر، در حالی که از ورود جوانانی زیبا چهره شادی میکردند، به سوی خانه لوط آمدند.
قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ (68)
لوط به آنان گفت: اینها مهمانان منند، مرا رسوا مکنید.
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ (69)
از خدا بترسید و مرا خوار و شرمسار نسازید.
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ (70)
گفتند: مگر ما تو را از پذیرش مردم و جای دادن و مهمان نمودن آنان منع نکرده بودیم؟ پس حق ماست که حرمت مهمانان تو را پاس نداریم.
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ (71)
لوط به مهاجمان گفت: اینان دختران منند، اگر کاری میکنید آنان را به همسری خود برگیرید.
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)
ای پیامبر، به جان تو سوگند که قوم لوط در سرمستی خود سرگردان بودند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73)
پس هنگامی که به روشنی بامداد درآمدند، بانگی مهیب آنان را فرو گرفت.
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74)
و ما دیارشان را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایی از (سجّیل) باراندیم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (75)
به راستی در دیار ویران شده قوم لوط برای اثرشناسان نشانههایی از وقوع عذاب الهی است.
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ (76)
و آن آثار در راهی دایر (راه مدینه به شام) قرار دارد.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (77)
بی تردید، در این ماجرا برای مؤمنان نشانهای بر حقّانیّت هشدارها و دعوتهای خداوند است.
وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ (78)
و قوم شعیب، آن جنگل نشینان نیز به راستی ستمکار بودند.
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ (79)
و ما از آنان انتقام گرفتیم، و این دو سرزمین (سرزمین قوم لوط و قوم شعیب) در راهی آشکار (راه مدینه به شام) قرار دارند.
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80)
و اهل (حِجر) هم پیامبران را تکذیب کردند.
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (81)
و ما نشانههای خود را در اختیارشان نهادیم ولی از آنها روی برتافتند.
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ (82)
آنان از کوهها خانههایی برای خود میتراشیدند و به گمان خویش از گزندها در امان بودند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83)
ولی آن گاه که به بامدادی درآمدند، بانگی مهیب آنان را فرو گرفت و هلاکشان کرد.
فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (84)
و آنچه فراهم آورده بودند به کارشان نیامد و آنان را نیکبخت نساخت.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85)
و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریدهایم، و قیامت قطعاً آمدنی است، پس تو ـ ای پیامبر ـ کفر و تمسخر کافران را نادیده انگار و به نیکی چشم پوشی کن.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ (86)
چرا که پروردگار توست که همگان را آفریده و به حالشان داناست.
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87)
و به راستی ما از میان آیات قرآن که باهم پیوند دارند سورهای را با هفت آیه (سوره حمد) به تو عطا کردیم و این قرآن با عظمت را به تو دادیم.
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88)
[پس] به مال و ثروتی که گروههایی از کافران را از آن بهره مند ساختهایم چشم مدوز، و بر کفر ورزیدن آنان اندوه مخور، و بال و پر خود را برای مؤمنان فرو گستر و آنان را پیرامون خود گرد آور و با آنان معاشرت داشته باش و با مهربانی و بردباری به تربیت آنان همت گمار.
وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89)
و بگو: مسئولیت من این است که شما را به عذابهای الهی هشدار دهم و آنچه را که در دین خود بدان نیاز دارید به روشنی بیان کنم،
كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90)
شما را به عذابی همانند عذابی که بر تقسیم کنندگان قرآن فرو فرستادیم هشدار میدهم.
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91)
همانان که قرآن را بخش بخش کردند، بخشی را سحر و بخش دیگر را افسانههای پیشینیان و بخشی را ساخته و پرداخته پیامبر شمردند.
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92)
سوگند به پروردگارت که از همه آنان سؤال خواهیم کرد،
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (93)
از آنچه برای بازداشتن مردم از گرایش به سوی خدا، انجام میدادند.
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94)
اینک آنچه را بدان فرمان یافتهای اعلان کن و دعوتت را آشکار ساز و از مشرکان روی بگردان.
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95)
زیرا ما با فرو فرستادن عذاب، شرّ استهزاکنندگان را از تو بازمی داریم.
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96)
همانان که با وجود خدا معبود دیگری برای خود قرار میدهند. پس به زودی حقیقت را درخواهند یافت.
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ (97)
ما خوب میدانیم که تو از آنچه مشرکان از روی استهزا میگویند دلتنگ میشوی.
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (98)
پس پروردگارت را همراه با ستایش او تسبیح گوی و از نمازگزاران باش تا اندوه تو برطرف گردد.
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99)
و پروردگارت را تا زمانی که مرگ به سراغت میآید و جهان غیب برای تو مشهود میشود بندگی کن.